معلم و شاگرد
معلم: چرا رفته هستم غلط است؟
شاگرد: آقا اجازه، برای اینکه شما هنوز نرفته هستید


شخصي كه قرار بود خط وسط يك جاده 300 كيلومتري را بكشد، بعد از اينكه ده دوازده كيلومتر را خط كشي كرد، جلوي آخرين خط نوشت... الي آخر...

روزی معلمی به شاگرد خود گفت: از روی درس 10 بار بنویس!
روز بعد شاگرد از روی درس شش بار نوشت. معلم به او گفت چرا از روی درس شش بار نوشتی؟!
شاگرد گفت: بدبختی اینجاست که ریاضی مان هم ضعیف است!!



پدر از پسرش پرسيد: امتحان رياضي امروزت چطور بود؟
پسر: يكي از جوابهام غلط بود.
پدر: معلمتون چند تا سؤال داده بود؟
پسر:پنج تا.
پدر: اين خيلي عاليه، پس بقيه سؤال ها رو درست حل كردي؟
پسر: نه دیگه، اصلا وقت نشد به بقيه نگاه كنم..!!


ولي: بگو ببينم: فرق گونيا با نقاله چيست؟

دومي: اين است كه گونيا 300 ريال است ولي نقاله 500 ريال ...

ليلا: مريم تو دوست داري معلم‌ها چگونه باشند؟

مريم: من دوست دارم مثل مغازه‌دارها باشند.

ليلا: چرا؟

مريم: بگويند درس داده شده پس گرفته نمي‌شود.

*

معلم به دانش‌آموز: شخصي 500 تومان گوشت، 50 تومان سبزي و 125 تومان لوبيا چشم بلبلي خريد حاصل آن چند مي‌شود؟

دانش‌آموز: يك خورشت قورمه سبزي حسابي!