تشنم كه ميشد مي رفتم سراغ اين يكي تكونش ميداديم تا گازش تا طبقه هفتم آسمون بره

از خوردن كه بگذريم چه حالي مي كرديم تو مدرسه دفتر مشق بي ريختمون ولي دوست داشتني

دفتر نقاشي رو بگو واي

دفترامونو با اين خط كشها خط كشي ميكرديم اون موقعها كه دفترها خودشون خط كشي نبودن ما هم اداي تنگهارو در نمياورديم

كارتونها رو بگو كيف مي كرديم من عاشق اين كارتون بودم

دوقلوهاي افسانه اي جولز و جولي به خاطرش از مدرسه در ميرفتم .... هي واي من

من عاشق اين شخصيت خونه مادر بزرگه بودم

از بچگي دوست داشتم ميكرو داشته باشم بالاخره هم صاحبش شدم

پشت ميكرو هم سگا چه حالي ميداد

خدايي از اين سكه ها ديگه ته جيب كي پيدا ميشه

همين كه اين پست و گذاشتم كلي حال كردم اميدوارم خاطرات شما هم زنده شده باشه

اينم آخريش بدون شرح