نصایح زندگی ساز امروزی

چنان زندگی کن که کسانی که تو را می شناسند، اما خدا را نمی شناسند

بواسطه آشنایی با تو، با خدا آشنا شوند  . . .



نصایح زندگی ساز امروزی

(کاملا رایگان)

پسـرم!
گروهـی هستنـد که اگـر احترامشـان کنـی تـو را نـادان می داننـد و اگـر بی محلیشـان کنـی از گـزندشان بی امانـی. پس در احتـرام ، انـدازه نگهـدار.

پسـرم!
سخت تریـن کـار عالـم محکـوم کـردن یک احمـق است. خـون خـودت را کثیـف نکـن.

پسـرم!
با کسـی که شکمش را بیشتـر از کتـاب هایش دوست دارد ، دوستـی مکـن.

هـان ای پسـر!
در پیـاده رو که راه می روی، از کنـار بـرو. ملت می خواهنـد از کنـارت رد شوند.

پسـرم!
در خیـابان که راه می روی، کیـفت را سمت جـوی آب بگیـر، زیـرا کیـف قـاپ زیـاد شده است.

پسـرم!
وقتـی در تاکسی کنـار یک خانـم می نشینـی، جمـع و جـور بنشیـن تا آن بیچـاره احسـاس ناراحتـی نکنـد.

پسـرم!
موقـع رانندگـی خـودت را جـای کسـی بگـذار که دارد از خـط عابـر پیـاده رد می شـود پس حـق تقـدم را رعایت کن.

پسـرم!
اگـر کسانـی از سـر نادانـی به تـو خنـدیدند ، تو بـرای شفایشـان گریـه کـن.

پسـرم!
در تاکسـی با تلفـن همـراه بلنـدبلنـد صحبـت نکـن.

پسـرم!
هیـچ گـاه دنبـال به کرسـی نشـاندن حـرفت مبـاش و همـه جـا سـر هـر صحبتـی را بازمکـن. بگـذار تـو را نـادان بداننـد.

پسـرم!
اخبار را از منابع مختلف بگیر. جمع بندی اش با خودت. مخاطب دائمی یک رسانه بودن آدم را به حماقت می کشاند.

پسـرم!

اگر هواپیمای خطوط ایران را سوار شدی آیت الکرسی بخوان، سه بار موقع بلند شدن و سه بار موقع نشستن.

پسـرم!

اساتیـد را محترم بشمار! اگر توانستی دستشان را ببوس اگر نه ،خود دانی.

پسـرم!

در ضمن ، به هر کسی بی خودی لقب “استاد” عنایت مکن. مشک آن است که ببوید نه آنکه عطار بگوید.

فـرزندم!

اینقدر SMS بازی نکن، با اینکار فقط درآمد مخابرات را زیاد می کنی.

پسـرم!

راه تو را می خواند. اما تو باور مکن.

پسـرم!

دانشگاه کسی را آدم نمی کند. علم را از دانشگاه بیاموز ، ادب را از مادرت.

هـان ای پسـر!

اگر دکتر یا مهندس شدی موقع معرفی خود، از این پیشوندها قبل از اسم خود استفاده نکن، زیرا آن نشانه کمبود شخصیت توست.

پسـرم!

می دانم الان داری حسرت دیدار مرا می خوری. یالله بلند شو دست مادرت را ببوس بعد بیا بقیه وصیت را بخوان.

هـان ای پسـر!

خواستی در مملکت خودمان درس بخوانی بخوان. خواستی فرنگ بروی برو. اما اگر ماندی از فرنگ بد نگو ، اگر رفتی از مملکتت.

افسردگی چرا

افسردگی چرا

          وقتی هنوز کتابهای زیادی هست که نخوانده ایم

وقتی راه های زیادی هست که نرفته ایم

وقتی چیزهای زیادی هست که نیاموخته ایم

 

افسردگی چرا

          وقتی کارهای زیادی هست که می توانیم انجام دهیم

وقتی کسانی  به نیروی عقل و توان بازوی ما نیازمندند

 

افسردگی چرا

          وقتی نیروی عشق در قلب ماست

وقتی دلمان می تپد برا ی کسانی که دوسشان داریم

برای سرزمینی که متعلق به ماست

 

افسردگی چرا

          وقتی اندیشه های بزرگ درسر داریم

وقتی آرزویمان جهانی آباد و آرام است

 

افسردگی چرا

          وقتی که می دانیم که تنها نیستیم

وقتی می دانیم کسانی منتظرمان هستند

وقتی می دانیم کسانی چشم امیدشان به ماست

 

افسردگی چرا

          وقتی می توانیم افکارمان را بنویسیم

یا نقاشی کنیم

وقتی می توانیم بسازیم

وقتی قدرت خلاقیت در ماست

 

افسردگی چرا

          وقتی می توانیم شادی ها وغم هایمان را با دیگران تقسیم کنیم

وقتی می توانیم سنگی را از راه کسی برداریم

وقتی می توانیم با مهر خود دلی را شاد کنیم

 

افسردگی چرا

          وقتی می توانیم صدای خنده و بازی بچه ها در کوچه را بشنویم

وقتی می توانیم برق امید را در چشمان درخشان شان ببینیم

 

افسردگی چرا

          وقتی چشمه ها می جوشد

رودها جاری است

خورشید می تابد

و روز از پی شب می آید

 

افسردگی چرا

وقتی هنوز باران می بارد

باد می وزد

بهار می آید

زمین سبز می شود

       و درختان بار می دهند


 


بدون شرح

خواجه عبدالله انصاری فرمود:

بدان که ، نماز زیاده خواندن ، کار پیر زنان است
 
و روزه فزون داشتن ، صرفه ی نان است
 
و حج نمودن ، تماشای جهان است 
 
" اما نان دادن ، کار مردان است"...

دهقان فدا کار

ریزعلی همان دهقان فداکارهمان کسی که پس از خواندن داستان شجاعت او همه به او می اندیشیدیم اکنون هشتاد سال دارد و بسیار فقیرانه زندگی میکند .بارها و بارها فداکاری او را شنیدیم ولی آیا تا حالا شنیدید که بعد از اینکه مسافران را از مرگ حتمی نجات داد از دست همان مسافران کتک خورد حال سرگذشتش را بخوانید و ببینید بر او چه گذشته است.  



ادامه نوشته

لحظه های زندگی راغنیمت شمار

 

زندگی همچون یک خانه شلوغ و پراثاث و درهم و برهم است
و تو در آن غرق .....

این تابلو را به دیوار اتاق مى‌زنى.
آن قالیچه را جلو پلكان مى‌اندازى.
راهرو را جارو مى‌كنى.
مبل ها بهم ریخته است

مهمان‌ها دارند مى‌رسند و هنوز لباست را عوض نكرده‌اى،
در آشپزخانه واویلاست و هنوز هم كارهایت مانده است...............

 


ادامه نوشته

بیا با هم بخندیم نه به دیگران بخندیم...


به سرآستین پاره ی کارگری که دیوارت را می چیند و به تو می گوید ارباب.
نخند!

به پسرکی که آدامس می فروشد و تو هرگز نمی خری.
نخند!

به پیرمردی که در پیاده رو به زحمت راه می رود و شاید چندثانیه ی کوتاه معطلت کند.
نخند!


به دبیری که دست و عینکش گچی است و یقه ی پیراهنش جمع شده.
نخند!

به دستان پدرت،

به جاروکردن مادرت،

به راننده ی چاق اتوبوس،

به رفتگری که در گرمای تیرماه کلاه پشمی به سردارد،

به راننده ی آژانسی که چرت می زند،

به پلیسی که سرچهارراه با کلاه صورتش را باد می زند،

به جوانی که قالی پنج متری روی کولش انداخته و درکوچه ها جار می زند،

به پارگی ریز جوراب کسی در مجلسی،

به پشت و رو بودن چادر پیرزنی در خیابان،

به پسری که ته صف نانوایی ایستاده،

به مردی که در خیابانی شلوغ ماشینش پنچر شده،

به مسافری که سوارتاکسی می شود و بلند سلام می گوید،

به زنی که با کیفی بر دوش به دستی نان دارد و به دستی چند کیسه میوه و سبزی،

به هول شدن همکلاسی ات پای تخته،

به مردی که در بانک از تو می خواهد برایش برگه ای پرکنی،

به اشتباه لفظی بازیگری در یک نمایش تاتر، نخند!

 نخند که دنیا ارزشش را ندارد که تو به خردترین رفتارهای نابجای آدمها بخندی!

که هرگز نمیدانی چه دنیای بزرگ و پر دردسری دارند!

آدمهایی که هر کدام برای خود وخانواده ای همه چیز و همه کسند!

آدمهایی که به خاطر روزیشان تقلا می کنند،

بار می برند،

بی خوابی می کشند،

کهنه می پوشند،

جار می زنند،

سرما و گرما می کشند،

و گاهی خجالت هم می کشند ...،

بیائیم و هرگز به دیگران نخندیم و زمانی لب به خنده باز کنیم که خودمان را
در شادی و خوشبختی دیگران سهیم بدانیم و به قولی

"به دیگران نه، ولی با دیگران بخندیم.

سوالاتی که خدا از تو نمی پرسد!!!

- خداوند از تو نخواهد پرسید پوست تو به چه رنگ بود؟

بلکه از تو خواهد پرسید که چگونه انسانی بودی؟

2- خداوند از تو نخواهد پرسید که چه لباس‌هایی در کمد داشتی؟

بلکه از تو خواهد پرسید به چند نفر لباس پوشاندی؟

3- خداوند از تو نخواهد پرسید زیربنای خانه ات چندمتر بود؟

بلکه از تو خواهد پرسید به چند نفر در خانه ات خوش آمد گفتی؟

4- خداوند از تو نخواهد پرسید در چه منطقه ای زندگی می‌کردی؟

بلکه از تو خواهد پرسید چگونه با همسایگانت رفتار کردی؟

5- خداوند از تو نخواهد پرسید چه تعداد دوست داشتی؟

بلکه از تو خواهد پرسید برای چندنفر دوست و رفیق بودی؟

6- خداوند از تو نخواهد پرسید میزان درآمد تو چقدر بود

بلکه از تو خواهد پرسید آیا فقیری را دستگیری نمودی؟

7- خداوند از تو نخواهد پرسید عنوان و مقام شغلی تو چه بود

بلکه از تو خواهد پرسید آیا سزاوار آن بودی وآن را به بهترین نحو انجام دادی؟

8- خداوند از تو نخواهد پرسید که چه اتومبیلی سوار می‌شدی

بلکه از تو خواهد پرسید که چندنفر را که وسیله نقلیه نداشتند به مقصد رساندی؟

9- خداوند از تو نخواهد پرسید چرا این قدر طول کشید تا به جست و جوی رستگاری بپردازی

بلکه با مهربانی تو را به جای دروازه های جهنم، به عمارت بهشتی خود خواهد برد.

[تصویر: 1245183513_16936_ce348b1141.jpg][تصویر: 1294288522_16936_d2f1145c4a.jpg]  

گفتگوهای کودکانه با خدا

گفتگوهای کودکانه با خدا

خدای عزیز!
به جای این که بگذاری مردم بمیرند و مجبور باشی آدمای جدید بیافرینی، چرا کسانی را که هستند، حفظ نمی‌کنی؟
 


خدای عزیز!
شاید هابیل و قابیل اگر هر کدام یک اتاق جداگانه داشتند همدیگر را نمی‌کشتند، در مورد من و برادرم که مؤثر بوده.
 


خدای عزیز!
اگر یکشنبه، مرا توی کلیسا تماشا کنی، کفش‌های جدیدم رو بهت نشون می دم.
 


خدای عزیز!
شرط می‌بندم خیلی برایت سخت است که همه آدم‌های روی زمین رو دوست داشته باشی. فقط چهار نفر عضو خانواده من هستند ولی من هرگز نمی‌توانم همچین کاری کنم.
 


خدای عزیز!
در مدرسه به ما گفته‌اند که تو چه کار می‌کنی، اگر تو بری تعطیلات، چه کسی کارهایت را انجام می‌دهد؟
 


خدای عزیز!
آیا تو واقعاً نامرئی هستی یا این فقط یک کلک است؟
 

 

خدای عزیز!
آیا تو واقعاً می‌خواستی زرافه این طوری باشه یا اینکه این یک اتفاق بود؟
 


خدای عزیز!
چه کسی دور کشورها خط می‌کشد؟

 

خدای عزیز!
آیا تو واقعاً منظورت این بوده که "نسبت به دیگران همان طور رفتار کن که آنها نسبت به تو رفتار می‌کنند؟" اگر این طور باشد، من باید حساب برادرم را برسم.
 


خدای عزیز!
به خاطر برادر کوچولویم از تو متشکرم، اما چیزی که من به خاطرش دعا کرده بودم، یک توله سگ بود.
 


خدای عزیز!
لطفاً برام یه اسب کوچولو بفرست. من قبلاً هیچ چیز از تو نخواسته بودم. می‌توانی درباره‌اش پرس و جو کنی.
 
 


خدای عزیز!
برادر من یک موش صحرایی است. تو باید به اون دم هم می‌دادی‌ها!
 


خدای عزیز!
من دوست دارم شبیه آن مردی که در انجیل بود، 900 سال زندگی کنم.
 


خدای عزیز!
فکر نمی‌کنم هیچ کس می‌توانست خدایی بهتر از تو باشد. می‌خوام اینو بدونی که این حرفو به خاطر این که الان تو خدایی، نمی‌زنم.
 


خدای عزیز!
ما خوانده‌ایم که توماس ادیسون نور را اختراع کرد. اما توی کلاس‌های دینی یکشنبه‌ها به ما گفتند تو این کار رو کردی. بنابراین شرط می‌بندم او فکر تو را دزدیده.
 


خدای عزیز!
آدم‌های بد به نوح خندیدند و گفتند: "تو احمقی چون روی زمین خشک کشتی می‌سازی" اما اون زرنگ بود. چون تو رو فراموش نکرد. من هم اگر جای اون بودم همین کار رو می‌کردم.
 

 

خدای عزیز!
هیچ فکر نمی‌کردم نارنجی و بنفش به هم بیان. تا وقتی که غروب خورشیدی رو که روز سه‌شنبه ساخته بودی دیدم، معرکه بود!!!!!!!!!

سخنی با خدا

تصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.net

خدایا من در کلبه ی فقیرانه خود چیزی را دارم که تو در عرش کبریایی

 خود نداری. من چون تویی را دارم، ولی تو چون خودی را نداری.

امام سجاد (ع )

                                                  BIRD

پند

افراد موفق كارهاي متفاوت انجام نمي دهند، 

بلكه كارها را بگونه اي متفاوت انجام مي دهند


آرزو

 در زندگی به آن­چه آرزو داری نمی رسی،

 به این دلیل نیست که خداوند نخواسته

 به دعاهای تو پاسخ دهد، بلکه به این علت است

 که آن­چه تو فکر می­ کنی بر خلاف چیزی است

 که آرزو داری به آن برسی!

الفبای زندگی

الفبای زندگی

الف: اشتیاق برای رسیدن به نهایت آرزوها

ب: بخشش برای تجلی روح و صیقل جسم

پ: پویایی برای پیوستن به خروش حیات

ت: تدبیر برای دیدن افق فرداها

ث: ثبات برای ایستادن در برابر باز دارنده ها

ج: جسارت برای ادامه زیستن

چ: چاره اندیشی برای یافتن راهی در گرداب اشتباه

ح: حق شناسی برای تزكیه نفس

خ: خودداری برای تمرین استقامت

د: دور اندیشی برای تحول تاریخ

‌ذ: ذكر گویی برای اخلاص عمل

ر: رضایت مندی برای احساس شعف

ز: زیركی برای مغتنم شمردن دم ها

ژ: ژرف بینی برای شكافتن عمق درد ها

س: سخاوت برای گشایش كار ها

ش: شایستگی برای لبریز شدن در اوج

ص: صداقت برای بقای دوستی

ض: ضمانت برای پایبندی به عهد

ط: طاقت برای تحمل شكست

ظ: ظرافت برای دیدن حقیقت پوشیده در صدف

ع: عطوفت برای غنچه نشكفته باورها

غ: غیرت برای بقای انسانیت

ف: فداكاری برای قلب های درد مند

ق: قدر شناسی برای گفتن ناگفته های دل

ك: كرامت برای نگاهی از سر عشق

گ: گذشت برای پالایش احساس

ل: لیاقت برای تحقق امید ها

م: محبت برای نگاه معصوم یك كودك

ن: نكته بینی برای دیدن نادیده ها

و: واقع گرایی برای دستیابی به كنه هستی

ه: هدفمندی برای تبلور خواسته ها

ی: یك رنگی برای گریز از تجربه دردهای مشترک

 

 

            ای کاش همگی این الفبا را خوب بیاموزیم.  

مادرم نان دوست ندارد.

 

اگر 4 تکه نان  خیلی خوشمزه وجود داشته باشد

 

 و شما 5 نفر باشید

 


کسی که اصلا از مزه آن نان خوشش نمی آید

 

  مادر  است


 

موش...شیر یاگربه

.

.

.

 

گربه

 

 به  بچه هایش یاد می داد

 

جلوی موش  شیر باشند

 و

جلوی شیر  موش

..

.

.

.

بیچاره

 انقدر نقش موش را بازی کرد که

دیگر خودش هم یادش رفت

 روزی  شیر بوده!

 

 


مناجات گنجشک با خدا

مناجات گنجشک با خدا:

 

گنجشک با خدا قهر بود...

روزها گذشت و گنجشگ با خدا هيچ نگفت...

فرشتگان سراغش را از خدا مي گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان اين گونه مي گفت: مي آيد ؛ من تنها گوشي هستم که غصه هايش را مي شنود و يگانه قلبي هستم که دردهايش را در خود نگاه ميدارد.


ادامه نوشته

بچه که بودیم....

دنیا رو ببین ...

بچه که بودیم از آسمون بارون می اومد؛

بزرگ شدیم از چشمامون بارون میاد.

بچه که بودیم همه چشمهای خیسمون رو می دیدن.

بزرگ شدیم هیچ کس نمی بینه.

 

ادامه نوشته